دلتنگ کودکی
چهارشنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۶، ۰۱:۳۶ ق.ظ
کودکی شبیه نسیم لطیفی است که یک روز، صبح زود، آمد و از بین گیسوان کوتاهم گذشت.
دنبالم و دوید و من از آغوش لطیفش گریختم. دوست داشتم آنقدر سریع بدوم تا کودکی خسته شود، به هن و هن کردن، بیوفتد و دیگر پی من را نگیرد. دوست داشتم بزرگ بشوم، موهایم بلند بشود، کفش هایم پاشنه دار بشوند و صدایم ظریف!
کودکی رفت...
نوجوانی رفت...
و حالا من دختری هستم با موهایی بلند، کفش هایی پاشنه دار و صدایی ظریف
دختری ، که جوانی مثل تند بادی به صورتم می خورد و من بی اختیار خودم را به مشت های سنگین جوانی، سپرده ام، مشت هایی که نامش" بزرگی " است و طعمش " غمگین "
حالا من دختر جوانی شده ام؛ که دلش زیاد برای نسیم کودکی تنگ می شود...
#الهام_حبشی
insta: elham_habashi17
۹۶/۰۱/۰۲