خیالی نه چندان شیرین
پنجشنبه, ۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۰۰ ب.ظ
میدانید من خیلی وقت است عاشق بودن را فراموش کردهام. راستش اصلا یادم نیست آخرین باری که کسی را طور دیگری دوست داشتهام کی و کجا بوده. یادم رفته دوست داشتن و دوست داشته شدن چه شکلی است. اما هر بار که فیلم عاشقانهای میبینم انگار که یک قطعه از تنم را از دست داده باشم، سر تا پایم درد میگیرد و نمیدانید چطور تمام صورتم چشم میشود و از تک تک سلولهایم اشک بیرون میریزد. اصلا مسئله فیلم عاشقانه نیست. کلا حال و هوایم طوری است که حتی از تماشای انیمیشنها هم گریهام میگیرد. خدا نکند تنها باشم و فیلم ببینم، منظورم هر شب است... فرقی نمیکند عشقی که میبینم چه نوع عشقی باشد. من با خدا مشکلی ندارم ولی تمام اینها دلیل نمیشود که من با همه چیز و همه کار خدا هم عقیده باشم، اصل عاشقی همین است دیگر، بدون چون و چرا دوستش داشتن :) خیلی از اعتقادات خدا متناقض با افکار من است. اگر یک روز نظر مرا برای این دنیای لعنتی میپرسید حتما برنامههای جالبتری برایش میریختم و از او میخواستم تنها همه چیز را درست نگه دارد و آن قدر نگوید فلان کار، خبت و گناه، فلان نتیجه را دارد، که صلاح نیست، که دردسر دنیا و آخرتش یقهات را میگیرد. من تمام قوانین عشقی دنیا را برهم میزدم و هیچ دلیلی محدودیتی نمیگذاشتم. همین که دو تا موجود هم را بخواهند دیگر از نظر من اهمیتی ندارد چه قدر تفاوتهای عجیب و غریبی دارند، که دختر مذهبی است و پسر هر شب مینوشد، که دو دختر هستند یا هر دو پسر، که پسر 10 سال از دختر کوچکتر است یا دختر 20 سال کوچکتر، برای من فرقی نمیکرد یکی شاهزاده و باشد و دیگری گدا. اما این دنیا قانون کبوتر با کبوتر باز با باز دارد، همه چیز ممنوع است. من بودن عشق حتی کثیفش را، غیر معقول و گناهش را، همه چیز و همه جورش را به نبودش ترجیه میدهم و خدا با من موافق نیست. هیچ فرقی نمیکند، من هر جا اسمی از دوست داشتن به گوشم میخورد، دست و پایم را درون لاک خودم میکشم و جایی مچاله میشود و به ذهنم فشار میآورم تا به خاطر بیاورم دوست داشتن چه مزهای دارد! سعی میکنم انقدر کنترلم را از دست ندهم و خودم را به جای تک تک بازیگرهای دنیا فرض نکنم، نکنم تا یادم نیاید من آدمی هستم که دوست داشتن بلد نیست که فرصت این کارها را نداشته که دل همه را پس زده، که هیچ کس را آن قدر عاشق ندیده که بخواهد بماند، که همیشه میرود، فرار میکند، که دلش را هیچ کجای این دنیای بزرگ جا نگذاشته. کسی که هر بار دلش خراشیده میشود نمیماند، به روی خودش نمیآورد، تنها میگذارد و میرود
و نمیگذارد آدمها بفهمند
دل من خیلی وقت است خیال میکند عشق تنها واژه شیرینی در دنیای فیلمها و قصههاست...
۹۷/۰۹/۰۸