شرم بر تو باد
تا به حال شده با خودتان به این موضوع فکر کنید که چرا اینجوری شدهایم. همین جوری دیگر... یعنی خطاهای کوچک افراد که تنها به خودشان ضرر میرساند را خیلی وقتها توی بوق و کرنا کردهایم تا مقابل چشم خیلیها توبیخ شوند، اما هر زمان شخصی مرتکب عملی میشود که خساراتش گریبان گیر دیگران است، حتی یک نفر حاضر نیست انگشت به سمت فرد خاطی بگیرد و بگوید: «شرم بر تو باد!» و برعکس بعضی وقتها سرپوش هم روی آن کار میگذاریم.
«شرم بر تو باد» جملهای است که این روزها در چین بالای تصاویر مفسدان اقتصادی، روی بیلبوردهای بزرگ در سرتاسر شهرها به چشم میخورد و در ملاءعام و سطحی گسترده مفسدانی که باعث پایمال شدن حقوق مردم شدهاند را رسوا میکند...
شاید اول که این خبر را شنیدید درست مثل من، طبق تجربیات و شنیدههایی که تاکنون داشتهاید به این فکر کرده باشید که درست نیست آبرو افراد را ببریم، مثل ماجرای امام علی(ع) نسبت به فردی که شرب خمر کرده بود. اما این حکم، خاص کسانی است که جرمی را انجام دادهاند که تنها به خودشان آسیب میرساند، امام علی(ع) در فرمانی به مالک اشتر تاکید میکند که با کارگزاران فاسد قاطع برخورد و آنان را به مردم معرفی کن. ایشان در مورد «ابن هرمه» مامور حکومتی ناظر بر بازار اهواز که مرتکب خیانت شده بود حکمی شامل 35 ضربه شلاق، نداشتن وکیل، مصادرهی اموال،گرداندن در بازار و معرفی به نام مفسد اقتصادی و حبس با شرایطی سختتر از دیگر زندانیان در نظر گرفتند.
شلاق، نداشتن وکیل و معرفی کردن به مردم. چه احکام غریبی؛ آن هم در زمانهای که فساد اقتصادی در جامعه اسلامی ما زیاد شده است. و نتیجهاش شده است چی؟ ریختن قبح خیلی از جرمها، افزایش وقوع جرایم اقتصادی، ناامید شدن افکار عمومی نسبت به اخلاقیت و عدالت.
وقتی قبح زشت بودن کاری ریخته میشود، بد بودن و بدی کردن عادت میشود و هر چیزی که عادت شد نهایتا عادی و روزمره هم خواهد شد. همه تصور میکنیم دروغ گویی از امور طبیعی و روال زندگی هرشخصی است و این طوری، فسادی که کلید ورود به تمام زشتیهاست مثل تنفس برایمان به جزئی جدانشدنی از زندگیمان تبدیل میشود، کش رفتنهای کوچک از دزدی به زرنگی تغییر نام میدهد. برای ضعفها و اشتباهات شخصی پرده شخصیتمان دریده میشود و سرکوفت میخوریم اما برای برداشتن کلاه دیگران به اسم زرنگی تشویق میشویم و یک نفر بین جمع پیدا نمیشود که یک «اف» به ما بگوید.
نمیدانم تا چه زمان باید منتظر بمانیم و فیشهای حقوقی مبهوت کننده، اختلاسهای وسیع، زیر میزیهای بیشمار و دزدیهای متنوع و خلاقانه را تماشا کنیم و تنها شاهد تصاویر شطرنجی و اسامی اختصاری دانه درشتهایی باشیم که گرانترین وکیلها برای خلاص شدنشان نقشه میریزند و تا کی باید زیر لب بگوییم: چه عجیب انگار اینجای قضیه چینیها از ما مسلمانترند!
جالب بود خسته نباشین