گفتیم با توجه به موج جدید سریالهای نیمچه خاک بر سری که قرار است در شبکه سیما پخش شود، بد نیست حالی از عمو سانسورچیهای عزیز دلمان بپرسیم که حتما سر سانسورینگ این سریالها چه خون دلهایی که همراه با آب زرشک میل نفرمودهاند و چه بد و بیراههایی که با بازیگران و پشت صحنههای این سریالهای روا نداشتهاند. پس با ما همراه باشید:
|| من، برادرم، مادرم، تلوزیون و دیگر هیچ!
کل خانواده مضطرب چشم به تلوزیون دوخته بودیم، همهی شرکت کنندگان مسابقه مقابل میز مجری برنامه گرد آمده بودند، نفسها برای شنیدن نام گروه برنده حبس شده بود.
مجری: برنده مسابقهی امسال کسی نیست به جز ...
که ناگهان سکانسی که در حال تماشایش بودیم قطع شد!
برادرم: بـــعــله، بقیش رو شما لازم نیست ببینین
من: ینـــــــــــــــــی چــــی؟!
مادرم: (عصبانی) شورش رو در آوردن ...
و صحنهی دیگری روی تلویزیون آمد؛ آشپزها در حال آشپزی در آشپزخانههای خودشان بودند و تا آخرین قسمت سریال هم مشخص نشد نتیجهی آن مسابقهی کذایی چه بود!
هر بار که این اتفاقات میافتد یاد عموی زنده یاد سوباسا میافتم که چطور احساسات پاک کودکانهی ما را دور زده بود و یا جودی آبت که بدبختیهایش مال ما بچه ایرانیهای معصوم بود و عشقولانههایش مال چشم رنگیهای از ما بهتر؛ یعنی وقتی فهمیدم چطور ما را بازی دادهاند تا یک سال لب به غذا نمیزدم.
" برای خواندن ادامه ی مطلب انواع سان س ور به ادامه مطلب مراجعه فرمایید "